فصل سوم: فرهنگ جهانی
اصطلاح فرهنگ جهانی برای اشاره به «جهانی شدن فرهنگ» مورد استفاده قرار می گیرد و نه برای ایجاد یک فرهنگ واحد و یکپارچه و برداشت اغراق آمیزی از فرهنگ ملی.
الف) جهانی شدن، نسبی شدن و متکثر شدن غرب
فرهنگ غربی به وسیل? جهانی شدن، نسبی شده است. ارزش هایی که زمانی بدون چون و چرا، جهان شمول و عام، و برای هر فردی در هم? زمان ها و مکان ها معتبر شمرده می شدند، اکنون در حال عقب نشینی هستند. فرهنگ غربی در عصر مدرنیته، همواره یک جنب? دوگانه داشت: از یک طرف عام و جهان شمول، تلقی می شد و تجسم ارزش هایی بود که هر کسی باید آن ها را می پذیرفت؛ و از طرف دیگر، این فرهنگ همواره به عنوان فرهنگ خاص یک ملت و یک شیو? زندگی ارگانیک واحد و یکپارچه نیز تلقی شده که اندیشه ها و آداب و رسوم سنتی انسان های غربی را در هم? مصنوعات و آدابی که ایجاد کرده اند، در بر دارد.
جهانی شدن فرهنگ، پدیده ای پسامدرن است؛ چرا که تعهد شدید به تعاریف مسلط غربی از فرهنگ را به عنوان پدیده ای جهان شمول و ملی، دچار گسیختگی و تکثر نموده است. استعمار زدایی و ظهور مراکز اقتصادی و سیاسی خارج از اروپا و آمریکای شمالی، به معنی زوال قدرت غرب برای تعریف فرهنگش به عنوان فرهنگ جهان شمول و قانونگذاری برای دیگران به عنوان انسان های پست می باشد.
فصل چهارم: عرص? سیاست فرهنگی و گسست هایی در «چشم اندازهای» جهانی:
به عقید? «آپادورلی»، اقتصاد فرهنگی جهانی «یک نظم پیچیده، مختلط، هم پوشاننده و گسست آفرین است؛ او نظریه ای ارائه می کند که آن را «چشم اندازها» می نامد و در بر دارند? پنج بعد جریان فرهنگی جهانی است:
1. چشم اندازهای قومی
از نظر سیاست فرهنگی، چشم اندازهای قومی پیش از هم? چشم اندازهای جهانی، به چالش کشیده شده اند. در دموکراسی های لیبرال غربی، سیاست فرهنگی چشم اندازهای قومی به توزیع منابع با توجه به حقوق شهروندی، نظر داشته است. حقوق شهروندی چند فرهنگی، راه حلی است که می توان به وسیل? آن، دولتی تشکیل داد که نمایند? چشم اندازهای قومی گوناگون باشد و چنین دولتی جای دولت به عنوان عنصری جدایی ناپذیر از یک چشم انداز قومی خاص را - که دولت در ابتدا در چهارچوب آن، ایجاد شده است - می گیرد.
چشم اندازهای قومی به گونه ای فزاینده به وسیل? قوانین بین المللی حقوق بشر، قاعده مند شده اند. چشم اندازهای قومی، فراملی هستند و مقررات در این زمینه در سطح بین المللی گسترده ای، پذیرفته گردیده و به اجرا گذاشته می شوند.
2. چشم اندازهای تکنولوژیک
بدون شک، تکنولوژی، بعضی از ویژگی های جهان طبیعی را به تسخیر ما در آورده، هر چند در امتداد خطوط اجتناب ناپذیر، ولی عقلانیِ پیشرفت علمی، توسعه یافته است.
تکنولوژی حتی این امکان را برای شهروندان فراهم می کند که به گونه ای مستقیم تر در حکومت مشارکت کنند؛ چرا که کامپیوترهای مشخص متصل به اینترنت، برگزاری رفراندوم ها را بسیار آسان تر و ارزان تر از گذشته می سازد.
3. چشم اندازهای مالی
مهم ترین نکته در مورد چشم اندازهای مالی این است که بازار آزاد جهانی کنونی در عرصه سرمایه نه صرفاً زایید? توسع? تکنولوزیک است و نه صرفاً به سرمایه داری توسعه گرا ارتباط دارد، بلکه این بازار آزاد جهانی سرمایه، نتیج? یک طرح سیاسی نئولیبرال است.
4. چشم اندازهای رسانه ای
مهم ترین مسأله در سیاست فرهنگی چشم اندازهای رسانه ای، این است که آیا کنترل رسانه ها مطلوب می باشد؟ آن ها که طرفدار مقررات زدایی هستند، معتقدند که بازار آزاد شیوه ای برای تضمین آزادی بیان است. از نظر کسانی که مخالف یک چشم انداز رسانه ای مقررات زدایی شده هستند، چنین چشم انداز رسانه ای نه تنها به آزادی بیان کمک نمی کند بلکه عملاً تحت سیطر? شرکت های رسانه ای فراملی است.
داگلاس کلنر، سیاست فرهنگی چشم اندازهای رسانه ای را این گونه خلاصه می کند: این تکنولوژی ها می توانند به عنوان ابزار سلطه یا آزادی، اغواگری یا روشنگری اجتماعی، مورد استفاده قرار گیرند و این به روش های فرهنگی و متفکران فعال حال و آینده، بستگی دارد که تعیین کنند تکنولوژی های جدید در چه راهی مورد استفاده قرار گرفته و توسعه یابند و چه منافعی را بر آورده کنند.
5. چشم اندازهای ایدئولوژیک
چشم انداز ایدئولوژیکی که از وسیع ترین افق، برخوردار است بدون شک «دموکراسی» است. در پایان قرن بیستم عملاً هیچ رژیم سیاسی درجهان وجود ندارد که در صدد مشروع نمودن خود به عنوان یک رژیم دموکراتیک، بر نیامده باشد. چشم اندازهای ایدئولوژیکی که درون آن ها "دموکراسی"، یک اصطلاح کلیدی است، در سراسر جهان بسیار متفاوتند.
سیاست فرهنگی ذاتاً دموکراسی آفرین است. حتی در جایی که افق ها و مرزهای چشم اندازهای جهانی به میزانی از پایداری موقت، دست می یابند.
منبع:
1. جامعه شناسی معاصر، کیت نش، محمد تقی دلفروز، کویر، تهران، 1387.